مامانی نگران
سلام عزیز دلم
شاید بهتر بگم سلام عزیزای دلم
چون من و بابی فقط یکدونه فرشته نمی خوایم که!!! ما دوست داریم سه تا فرشته خوشگل و سالم داشته باشیم. پس فک کنم از این به بعد باید برای سه تایی تون... شاید هم چهارتایی، پنج تایی و ...
اینجا بنویسم. تا حالا هم هر چی یادداشت هست تقدیم به شما فرشته های نازنینم...
امروز اومدم یکمی درد دل کنم. راستش مامانی یکم نگرانه و دلش شور میزنه!
با راه انداختن کارمامانی و سرمایه زیادی که براش خرج کردیم، احساس می کنم توی بحران مالی گیر افتادیم. گرچه مطمئنام به زودی حل میشه اما راستش اصلا انرژی سختی کشیدن رو ندارم. دلم آسایش و آرامش می خواد...
کاری که راه انداختم به نظر بازار خوبی داره (راستی چهارشنبه هفته ایی که گذشت، روز مبعث حضرت رسول اولین سفارش رو اجرا کردم، بابایی هم پابه پام کار کرد و خدا رو شکر خوب شد!) اما تا این کار بیاد راه بیفته زمان میبره و ما همین الان ۲ میلیون بدهکاری داریم.
یه فکرایی تو ذهن م هست اما برای به نتیجه رسیدنش نیاز به موج مثبت و دعا دارم...
شما برای مامانی و بابی دعا کنید! ![]()
ببخشید که این حرف ها رو زدم، اصلا دلم نمی خواد نگرانتون کنم اما پیش هیچ کس دیگه بجز خدا، بابی و شماها نمی تونم درد دل کنم.
من و بابی مثل همیشه به اومدنتون خیلی فک می کنیم... برنامه ریزی می کنیم، تلاش می کنیم تا شما زودتر پاتون رو توی زندگیمون وا کنید و روزهامون رو قشنگ تر از همیشه کنید.
خییییلی دوستتون داریم و عاشقانه چشم انتظارتون هستیم.
خودتون هم (برای اومدن توی زندگی ما) با دعا کردن کمک کنید.
شما خوشگل های نازنینم رو می بوسم![]()
سلام من و بابی رو خیلی به خدا برسونید ... ![]()
من و بابایی این آدرس رو ثبت کردیم برای آینده ایی که نمی دونیم کی از راه میرسه؟! برای کودکی که بدون وجود خارجی عاشقشیم:)